دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند😉
واندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند😍
بیخود از شعشعه پرتو ذاتم کردند💫
باده از جام تجلی صفاتم دادند🌟
چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی💌
آن شب قدر که این تازه براتم دادند💘
بعد از این روی من و آینه وصف جمال💖
که در آن جا خبر از جلوه ذاتم دادند💓
من اگر کامروا گشتم و خوشدل چه عجب💕
مستحق بودم و اینها به زکاتم دادند💗
هاتف آن روز به من مژده این دولت داد💜
که بدان جور و جفا صبر و ثباتم دادند💛
این همه شهد و شکر کز سخنم میریزد💔
اجر صبریست کز آن شاخ نباتم دادند💙
همت حافظ و انفاس سحرخیزان بود❤
که ز بند غم ایام نجاتم دادند💚
...